از قافله جا ماندم
درست یا غلت ولی
ماندم...
زندانی این روزگار زشت شدم...
روزگاری که
نه از جنس من است نه از برای من...
چه رسمیست دنیا!
از گردشش می نالیم و می نالیم
و روز زمین گیر شدنمان را جشن می گیریم!
نمیدانم...
قلمم زیر بار دردها ترک برداشته کمرم خم شده!...
با این حال
هنوز هم به دوست لبخند میدهم
امروز آغاز غربت نشینی ام هست...
به رسم عادت...
" تولـــــــــــدم مبارک "
گل ارکیده گل ماه تولده منه ولی من عاشق یاسه سفیدام
کدامین تقدیر سهم من است..........
برچسب : نویسنده : رها... raha65 بازدید : 219